خوددرگیریهای یک آدم معمولی

از هر دری سخنی !

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

حاشیه ای بر "باران برای تو می بارد..."

صفحات را می گشتم همینطور ، گاه گاهی اشعاری می دیدم بر صفحه دوستان که جالب بودند . برای همچون منی که از کودکی کتاب از دستم جدا نشده بود و خیلی سخت به کتاب یا مطلبی "خوب" است می گفتم ، موضع گیری اظهار نظر کاری بس دشوار بود.

انگار هر آنچه از نقد و ادبیات می دانستم(ولو اندک و حقیر ) در مقابل این اشعار وامانده بودند از اظهار نظر ، اشعاری که جدای از مفاهیم عمیق و حرفهایی تامل برانگیز ، چنان صادقانه نگاشته شدند که هر خواننده ای را در خود فرو می برد ، آشنایی من با این اشعار از فیس بوک آغاز شد.